شنبه

Entry for 30 Jan 2010


نمایشگاه عکس هدیه تهرانی جنجالی شد
برگزاری نمایشگاه عکس برای هدیه تهرانی حسابی جنجال برانگیز شد. عده ای از منتقدان در جلسه ی پرسش و پاسخی که با حضور او برگزار شد حسابی به او انتقاد کردند طوری که تهرانی هنگام پاسخ دادن به بعضی سؤال ها به دلیل غیرمنصفانه بودن آن ها بغض کرد و اشک از چشمانش جاری شد. او گفت: من دیگر نمایشگاهی را برگزار نخواهم کرد. گویی حاشیه سازها چهار سال انرژی خود را ذخیره کرده بودند تا با برپایی اولین نمایشگاه عکس هدیه تهرانی با توپ پر بیایند...
ظاهراً منتقدان از این که حدود نیمی از فضای "خانه یهنرمندان" به عکس های او اختصاص داده شده بود دل خور بودند و از طرفی با گرفتن وام 220 میلیون تومانی او هم از سازمان میراث فرهنگی برای برگزاری این نمایشگاه مشکل داشتند. او در پاسخ به این انتقاد که "چرا با آن که ادعایی در عکاسی ندارید اما رقم تابلوهای عکاسی تان آن قدر گران است؟" گفت: این رقم را من روی تابلوها نگذاشتم. آقای صمدیان قیمت گذاری کردند از طرفی من برای قاب کارهایم 200 تا 500 هزار تومان هزینه کردم. سرانجام این جلسه با دل خوری تهرانی به پایان رسید.
منبع: مجله ی خانه ی سبز

جمعه

Entry for 29 Jan 2010

هفت دقیقه تا پائیز بر سر دو راهی

خبر بازی "حامد بهداد" و "هدیه تهرانی" در فیلم "هفت دقیقه تا پائیز" علی رضا امینی مدتی بود که به گوش می رسید اما ظاهراً بازی این دو بازیگر در این فیلم در هاله ای از ابهام قرار گرفته و تا حدی اسیر حاشیه شده اند. گویا مهران کمالی تهیه کننده ی تلویزیون اعلام کرده است که امینی فیلم نامه ی این کار را در سال 1386 به او واگذار کرده و دست مزد آن را هم دریافت کرده است و او خودش قصد دارد فیلم نامه ی این کار را به صورت تله فیلم بسازد. او از امینی به این دلیل شکایت کرده است امـا امینی در پاسخ به این شکایت گفت: متن این فیلم با چیزی که به کمالی داده است کاملاً متفاوت است و شباهت آن صرفاً در اسمش است. در حال جنجال ها راجع به این فیلم هم چنان ادامه دارد.

منبع: مجله ی خانه ی سبز

شنبه

Entry for 09 Jan 2010


ستاره صفر آوه بازیگر نقش لیلی


آن دختر تاجیکی که در سریال درچشم باد در نقش لیلا بازی می‌کند، نامش «ستاره صفرآوه» است. او چهره‌ای کاملا تاجیکستانی با چشمانی کشیده دارد. «جوزانی» کارگردان با چند تن دیگر از عوامل مجموعه به تاجیکستان سفر کرد و یک آزمون گذاشت، آنها می‌خواستند دختری تاجیک برای نقش لیلا انتخاب کنند. دخترهای بسیاری به آنجا آمدند که در نهایت کارگردان او را انتخاب کرد. گفتنی است، «ستاره» گوینده اخبار زنده به زبان‌های روسی و تاجیکی بود و برای تصویربرداری این سریال به همراه برادرش دو سال به ایران آمد تا در این نقش بازی کند. در ضمن او فارغ‌التحصیل رشته خبرنگاری رادیو و تلویزیون است. او اعتقاد دارد بازیگری سخت‌تر از گویندگی است. او می‌گوید: سریال‌ها و فیلم‌های زیاد ایرانی از تلویزیون تاجیکستان پخش می‌شود.
سریال “در چشم باد” که برای ارایه ی تصویری واقعی از سال های 1320 به بازسازی وسایل آن دوران از جمله راه اندازی و به پرواز درآوردن هواپیمای متفقین دست زده است، این روزها، قطاری را با همکاری مسوولان راه آهن بازسازی و راه اندازی کرده که به دوره ی رضا خان بازمی گردد. عوامل سریال “در چشم باد” که با هدایت مسعود جعفری جوزانی به لوکیشنی در حوالی “قلعه حسن خان” تغییر مکان داده اند، در این محل صحنه هایی از سال32 را فیلمبرداری می کنند. صحنه هایی که در تمامی آن ها این قطار قدیمی و رنگ و رو رفته نقش محوری را دارد. سریال “در چشم باد” 16 در خرداد ماه و پس از گرفتن نماهای اصلی قطار، روز کم کاری را پشت سر می گذارد. روزی که با حضور حدود 100 هنرور و دو بازیگر اصلی یعنی پارسا پیروزفر (در نقش بیژن) و ستاره صفرآوند (لیلی) به گرفتن نماهایی در کنار قطار می گذرد.
در پلان های این روز حدود 30 تن از هنروران با لباس سربازان آمریکایی، قطاری که حامل مردم عادی است را متوقف کرده و پس از بیرون آوردن مسافران خود جایگزین آنان می شوند.“بیژن” و “لیلی” نیز که در جمع این مسافران دیده می شوند، دیالوگی ندارند، بلکه ناظر کتک خوردن مسافری هستند که توسط مترجم سربازان آمریکایی با القابی چون “پدر تون به تونی” و “بد ژاپنی” مورد خطاب قرار می گیرد. کتک خوردن این مرد که در جلوی صف مسافران قرار دارد از چند نما فیلمبرداری می شود و جعفری جوزانی هر بار برای نزدیک تر شدن بازیگران غیرحرفه یی به نقش خود جملات را پیش از آنان ادا می کند. با این حال بازیگران نمی توانند از ادای درست جملات به شیوه یی که مدنظر کارگردان است برآیند و همین مساله جوزانی و حتی هنروران پشت صحنه را عصبانی می کند. او می گوید: اصلا می دونی “پدر تون به تونی” یعنی چه؟” اما توضیحی درباره ی معنای آن نمی دهد!سرانجام پلانی که تنها مترجم و مرد دهاتی در آن حضور دارند گرفته می شود و نوبت به پلانی می رسد که تمامی مسافران از جمله “لیلی” و “بیژن” باید در پشت این دو بازیگر در صف دیده شوند. اوضاع سخت تر می شود; چرا که هر هنرور باید درست همان جایی قرار گیرد که در پلان های قبلی بوده است.مسافران با لباس هایی کاملا متفاوت که نشان از شهری و غیرشهری بودن آنان دارد در کنار قطار به صف می شوند و در این بین، پسری خروس به دست که در دست دیگرش یک چمدان دارد، بیش از همه جلب توجه می کند. عوامل صحنه در پاسخ به این پرسش کارگردان که “این پسر کجا بوده؟” او را مطمئن می سازند که باید مقابل پیروزفر قرار بگیرد. اما جوزانی قد بلند پسر را مانعی برای دیده شدن بازیگر اصلی اش می داند و دختر کوچک تری را جایگزین او می کند.چیده شدن هنرورانی که در نقش مسافران قطار حاضر شده اند، چند دقیقه یی بیشتر به طول نمی انجامد; چرا که گرمای هوا همگی را به سمت سایه و زیر درختان می کشاند و حتی پارسا پیروزفر نیز چمدانی به عنوان صندلی گذاشته و روی آن می نشیند. فرمان آغاز فیلمبرداری هنرورانی که به سایه پناه برده اند مجددا کنار قطار ردیف می کند و این جوزانی و دستیارش رمضان زاده هستند که باید آنان را بار دیگر در جای صحیح خود قرار دهند. در کنار هنروران، سایر عوامل نیز وضعیت بهتری ندارند و بسیاری از آنان که از گرمای شدید هوا دچار سردرد شده اند با استفاده از قرص و فشار دادن شقیقه ها سعی در آرام کردن درد دارند.به رغم سختی شرایط، جوزانی هم چنان با شدت و دقت کار خود را ادامه می دهد.به گفته ی خودش، هر روز ساعت 6 صبح از خواب بیدار می شود و 8 شب جسم بی جانش را به خانه می رود. با این حال وقتی از او درباره ی قطاری که پس از سال ها مجددا روی ریل حرکت می کند می پرسیم، با خنده ای به آن اشاره می کند و می گوید: “قطار را دیدید … واقعیه … ها!”.از او می خواهم دقایقی خیلی کوتاه در مصاحبه شرکت کند.اما با عذرخواهی می گوید: تا بخش راه آهن را تمام نکنم، حرف نمی زنم.با این حال از ما می خواهد که از نزدیک شاهد کارش باشیم.وقتی پرسشی که ماه ها پیش نیز از او پرسیده بودم را تکرار می کنم که آیا دوست دارد همه مسعود جعفری جوزانی را با “در چشم باد” بشناسند؟ کمی فکر می کند و می گوید: نه… ! اما دلم می خواهد کار خوبی از آب درآید; چرا که درباره ی مردم و کشورم است.
“سکانس 365، قسمت 32″این بخشی از نوشته ی روی کلاکت منشی سریال “در چشم باد” است که همانند بسیاری از عوامل دیگر این مجموعه کمتر از 8 روز است که جایگزین فرد دیگری شده است.در میان عوامل مجید میرفخرایی نیز هست. مدیر هنری پروژه “در چشم باد” که از ابتدا یار وفادار جوزانی بوده است.چهره ی آفتاب سوخته ی میرفخرایی حکایت از این دارد که به تازگی از خرمشهر بازگشته. او در صحبت با پارسا پیروزفر به این نکته اشاره دارد که لوکیشن های سریال را در خرمشهر پیدا کرده است.اما به محض این که چشمش به من می خورد صحبت درباره ی مسجد خرمشهر و مسایل نهایی این بنا را متوقف می کند.پارسا پیروزفر هم مثل همیشه تمایلی به مصاحبه ندارد، در پاسخ به این درخواست، عذرخواهی می کند. اما ستاره صفرآوند بازیگر تاجیکی سریال “در چشم باد” که در کشورش گوینده ی خبر بوده به درخواستمان پاسخ مثبت می دهد. او که دو سال است با پروژه ی “در چشم باد” همکاری دارد، وضعیت خبر در شبکه های تلویزیونی ایران را عالی توصیف می کند. ستاره برای نخستین بار است که در پروژه ای سینمایی یا تلویزیونی مقابل دوربین می رود. او با خواندن فراخوانی که توسط دست اندرکاران سریال “در چشم باد” در تاجیکستان اعلام شده بود، داوطلب همکاری شده و در نهایت به عنوان گزینه ی نهایی انتخاب می شود.حوالی ساعت 13 با اجازه مسعود جعفری جوزانی اغلب هنروران برای استراحت و خوردن ناهار لوکیشن را ترک می کنند. اما کارگردان، دستیار او، فیلمبردار و صدابردار هم چنان مانده اند تا پلان هایی از سوار شدن گردان سربازان آمریکایی به قطار را فیلمبرداری کنند. جوزانی و همکارانش تا اواسط هفته ی دیگر در این لوکیشن کار دارند و سپس برای گرفتن پلان های هوایی راهی ورامین یا جای دیگری می شوند.پلان هایی که خود برگ دیگری از تاریخ کهن ایران زمین را ورق زده و گرد کهنگی را از آن می زداید. “در چشم باد” که قرار است سه مقطع تاریخی سال های 1307، 1320 و دوران جنگ تحمیلی را به تصویر بکشد، پس از گذشت دو سال از آغاز فیلمبرداری بازیگران و عوامل بسیاری را به خود دیده است که کارشان را پایان یافته یا نیافته در این سریال رها کرده اند. این مجموعه ی تاریخی که حتی اخیرا با استعفای حبیب الله کاسه ساز، تهیه کننده “در چشم باد” مواجه شد این بار با کارگردانی و تهیه کنندگی همزمان مسعود جعفری جوزانی ادامه می یابد.

Entry for 09 Jan 2010

فیلم تحسین شده جان ریب ساخته فلوریان گالنبرگ از سینمای آلمان در بیست و هشتمین جشنواره بین المللی فیلم فجر به روی پرده خواهد رفت.
سينماي آلمان، هميشه تك ستاره هايي داشته است كه سبب شده تا نگاه جهانيان به سمت اين سينما كشيده شود، از اكسپرسيونيسم گرفته تا ويم وندرس. فلوریان گالنبرگ را نيز مي توان يكي از پديده هاي سنيماي نو آلمان دانست. او در آخرين فيلم خود كه "جان رِیب" نام دارد، به روايتي داستانی واقعی پرداخته است."جان رِیب" تاجری آلمانی است که از ارتباطاتش با حزب نازی استفاده کرده و در قتل عام نانجینگ در سال 1937 ، جان بیش از دویست هزار چینی را که توسط ارتش امپراتوری ژاپن مورد حمله قرار گرفته بودند ، نجات داد. داستان بر مبنای خاطرات در جنگ جان ریب نوشته شده است.با اين مدت كوتاهي از ساخت "جان رابه " گذشته است، اين فيلم توانسته در فستيوال هاي بين المللي به خوبي بدرخشد. ‌ اين فيلم تا كنون برنده جایزه هايي همچون جشنواره فیلم "باواریان" برای بهترین بازیگر مرد ( اولریش توکور) و بهترین تهیه کنندگی ( میشا هوفمن – بنجامین هرمان – جان موجتو) در سال 2009،‌ نامزد جایزه "گرند پریکس در فستیوال بین المللی فیلم فلندرز" به عنوان بهترین فیلم 2009، جایزه های فیلم طلایی برای بهترین طراحی لباس، فیلم طلایی برای بهترین اجرای نقش اول ، فیلم طلایی برای بهترین طراحی صحنه و بهترين جايزه براي سينماي آينده از جشنواره ملي فیلم آلمان( German film award )، برنده جایزه فیلم طلایی برای Outstanding Feature Film (میشا هوفمن – بنجامین هرمان – جان موجتو ) 2009 و برنده جایزه منتقدین فیلم شانگهای، است.این فیلم همچنین برنده چهار جایزه لولا (اسکار سینمای آلمان ) شده است.در اين فيلم بازيگراني همچون اولريش توكر، دانيل برول، استيو بوسمي، آني كانسيگني، داگنر منزل و جينگو ژانگ، به ايفاي نفش پرداخته اند.