پنجشنبه

Entry for 05 Aug 2010


تکنیک و خلاقیـّت در فیلم پسر آدم، دختر حوا

فارس سینما_ رامبد جوان يکي از هنرمنداني است که چه در مقام بازيگر و چه کارگردان سعي دارد تکنيک و خلاقيت را در هم ادغام کند وماحصل اين تلاش فروش بالاي دومين ساخته اش يعني فيلم سينمايي " پسرآدم ، دختر حوا " است .



اين فيلم شايد مثل خيلي از فيلم هايي که پر فروش شدن نيست ،چرا که نه متکي به ستارگانش است و نه در ساختار فيلم نامه آن بخصوص در ديالوگ هايش رگه هايي از حجو ديده مي شود . بنابراين در چنين شرايطي است که بايد روي فروش فيلم ها و فرهنگ سازي هايي که متأسفانه دربرخي آثار مي بينيم تأمل بيش تري بکنيم .


رامبد جوان شايد در اول راه است و نقاط ضعفي در کار اوديده مي شود ؛ امّا نمي توان منکر استعداد وخلاقيت او در خلق آثار کمدي و طنز، بدون متوسل شدن به ديالوگ هاي سطحي و حرکات منتسب به لودگي شد . و تلاش او براي اثبات خود دربدنه سينماي حرفه اي و به خصوص ژانر فراموش شده کمدي در سينماي ايران قابل تحسين است.


محمّد رضا احمدي پيشکوهي که در نگارش فيلم نامه پسر آدم، دخترحوا سعي کرده دقت لازم را داشته باشد تا انگ تکراري بودن سوژه و شباهتش با فيلم آتش بس زده نشود، قبل از اين که به ضعف هاي فيلم نامه اش فکر کنيم اذهان را به اين سمت سوق مي دهد ، که ظاهرا" داستانش را براساس روحيات رامبد جوان پيش مي برد و جوان نيز ازاين فرصت استفاده لازم را مي برد تا پس ازفيلم اسپاگتي در هشت دقيقه براي دومين باردرسينما ساخت فيلمي کمدي را تجربه کند . او خوب مي داند قاعده بازي در سينما اين است که حرف دل را بايد صادقانه براي مخاطب تعريف کرد و با شجاعت تمام از مهناز افشار بازيگر فيلم آتش بس استفاده مي کند بدون آن که لطمه اي به کارش بخورد . فيلم با تيتراژي طنز و فانتزي درقالب انيميشن شروع مي شود که در وهله ی اوّل تصور مي شود اين اثر هم مانند ديگر آثارش فانتزي است ؛ امّا او اين بار برخلاف تصور به سراغ فانتزي نمي رود و فضايي رئال را تصوير مي کند .


تحرک و نوعي نشاط در زندگي و حرکت رو به جلو از مشخصه هاي فيلم اخيررامبد جوان است . پسرآدم، دختر حوا داستان دو وکيل جوان مينا بزرگ مهر(مهناز افشار) و فرهود زندي (حامد کميلي) است که به دليل مسائل مالي مجبور هستند در دفتري مشترک، با هم کار کنند. آنان به دليل اختلاف سليقه و ديدگاه شان با هم بحث و جدل مي کنند و درگير موقعيت هاي عجيب و غريب و پرتنشي مي شوند. البته در پايان اين جدال ها آن ها دلبسته هم مي شوند و ماجراي پسر آدم، دختر حوا درست همانند پايان فيلم آتش بس ختم به خير مي شود! و البته تفاوت اين دو فيلم با هم در نوع نگاه دوکارگردان به مقوله رفتارها ، هنجارها و ناهنجاري هاي اجتماعي است وفکرمي کنم رامبد جوان منصفانه روحيات زن ومرد فيلمش را تقسيم مي کند و حتما" در اين باره به فيلم نامه نيز وفاداراست و اگر چه ظاهرا" درپايان فيلم متناسب با سوژه حق به زن مي رسد ؛ اما کوچک ترين اثري از فمينيست و توهين به شخصيت يا قشر خاصي در آن ديده نمي شود .


او حد خود را درنقش آفريني نيز رعايت مي کند و سعي ندارد خود را به نمايش بگذارد و تا جايي که به کارگرداني اش لطمه وارد نشود پيش مي رود . وي در همه آثارش بدنبال قصه گويي است ، عاملي که هميشه در جذب مخاطب يک فيلم جواب خود را پس داده است و البته بايد تلاش کند تا هميشه اين قصه گويي با صداقت کلام همراه شود . فاکتوري که مدّت هاست درسينماي ما ناديده گرفته شده و باعث دور شدن مخاطب از سالن هاي سينما شده است .


پسرآدم، دختر حوا از فراز ونشيب هاي زيادي برخوردار است و مهناز افشار و حامد کميلي به خوبي از عهده ی به نمايش گذاشتن اتفاقات برمي آيند و جوان نيز بادکوپاژي مناسب ، ميزانسن هاي قابل قبول وبازي گيري هاي در راستاي هدف قصه اش فيلمي تماشاگرپسند روانه پرده ی سينماها کرده است و شايد لذت ديدن اين فيلم براي مخاطب است که نقص هاي آن را تا حدود زيادي مي پوشاند و تأکيد مي کند که جوان يک گام به جلو برداشته است ودر چنين شرايطي بهتر آن است که در جهت تشويق کارگرداني که تازه دنياي حرفه اي سينما را تجربه مي کند فقط به گفتن همين نقاط قوت بسنده کنيم و منتظر آثار بعدي او باشيم.


امير افشارفتوحی

هیچ نظری موجود نیست: